صدای ریزش کُلوخ
خرده شیشه
سنگ
***
درخت
سر به زیر بُرد
و شمعدانیِ کنار نرده
گریه کرد
کلاغ
پر کشید و رفت
و حوض کوچک حیاط
دلش شکست
کبوتر سپید بام
غصه خورد
غروب بود
که خانهی پدربزرگ
مُرد
The online version of the Iranian daily Hamshahri
ISSN 1735-6393شعر > آتوسا صالحی: صدای تیشه و کلنگ و ابری از غبار و خاک و دود
صدای ریزش کُلوخ
خرده شیشه
سنگ
***
درخت
سر به زیر بُرد
و شمعدانیِ کنار نرده
گریه کرد
کلاغ
پر کشید و رفت
و حوض کوچک حیاط
دلش شکست
کبوتر سپید بام
غصه خورد
غروب بود
که خانهی پدربزرگ
مُرد
نظر شما